صدرالدين محمد بن ابراهيم قوام شيرازي معروف به مُلاصَدرا و صدرالمتألهين (درگذشته 1045 قمري، متأله و فيلسوف شيعه ايراني سده? يازدهم هجري قمري و بنيانگذار حکمت متعاليه است. کارهاي او را ميتوان نمايش دهنده? نوعي تلفيق از هزار سال تفکر و انديشه? اسلامي پيش از زمان او به حساب آورد.
سيد محمدحسين طباطبايي (زاده 1281 تبريز - درگذشته 24 آبان 1360 قم) معروف به علامه طباطبايي روحاني، عارف، فيلسوف و نويسنده ايراني بود. وي از مدرسان حوزه? علميه قم بهشمار ميآمد. از شاگردان وي ميتوان به سيد روح الله خميني، مرتضي مطهري، سيد محمد بهشتي، سيدعلي اي، ناصر مکارم شيرازي، محمدرضا مهدوي کني و محمدتقي مصباح يزدي اشاره کرد. تفسير الميزان، نهايةالحکمة، شيعه در اسلام و اصول فلسفه و روش رئاليسم از آثار اوست.
مقال? حاضر، به بررسي ديدگاههاي علامه سيدمحمدحسين طباطبايي دربار? مهمترين و چالشبرانگيزترين مباحث مربوط به نفس و بدن همچون، حدوث نفس، تجرّد نفس، جاودانگي نفس و . ميپردازد. در بخش اول، پس از بررسي معناي روح و نفس، مسئل? حدوث نفس از ديدگاه علامه بررسي شده است. بحث از ديدگاه علامه در باب حدوث جسماني نفس و تبعيت او از ملاصدرا در اين زمينه و همچنين بررسي تفسير خاص علامه از آيات قرآن در باب تنزل الروح و همسنخبودن آن با روح انسان بخشهاي ديگر مقاله را شکل ميدهند. در ادامه به جاودانگي نفس پرداخته ميشود و اين مسئله پي گرفته ميشود که حقيقت انسان از ديدگاه علامه چيست؟ چگونگي رابط? نفس و بدن از ديدگاه علامه بخش پاياني مقاله را شکل ميدهد. در اين مقاله، نشان دادهام که علامه طباطبايي حتي در مباحث قرآني خود نيز مباني فلسفي را تکيهگاه اصلي قرار داده است و بر اين اساس گاه از روش تفسير قرآن به قرآن بسيار دور شده است.
علامه طباطبايي وجود انسان را مرکب از سه وجود متناظر با عوالم سهگانه جهان آفرينش ميداند. از نظر او انسان توسط حواس با عالم محسوسات، توسط خيال با عالم خيال و توسط عقل با عالم عقل ارتباط برقرار ميکند. در حالي که ملاصدرا عوالم ثلاثه را عقل، نفس و طبيعت ميداند و در قوس صعود، عالم مثال را در پرتو نفس و اشتداد وجودي آن تبيين ميکند. از نظر ملاصدرا عمل امري عرضي و تبعي است و آنچه باقي است نفس و ملکات نفساني است و بدن مثالي که قيام صدوري به نفس دارد و بر اساس نيات و اعمال، توسط نفس انشاء شده است. علامه ابدان اخروي را تابع نفس نميداند. از نظر او پس از پيدايي عالم آخرت و پيدايش ابدان اخروي انسان بهعنوان حقيقتي مرکب از بدن و روح در عالم آخرت تحقّق پيدا ميکند. از اين رو، روح با وجود مغايرت با بدن در اين نشئه به نحوى با آن متّحد است که هوهويّت ميان آن دو صدق مىکند. بر اين اساس در باب ايمان ملاصدرا از ميان دو عنصر نظر و عمل، اصالت را به بعد نظري ميدهد و معتقد است که ايمان که تنها عامل سعادت و جاودانگي وجود انسان است، تنها از سنخ علم بوده و عمل در اين جايگاه در حد علت معدّه تنزل مييايد. اما علامه طباطبايي با نگاهي متفاوت به انسان و اعمال و کردار او، براي عمل جايگاهي رفيع و در حد نظر قائل ميشود و معتقد است که سعادت انسان در گرو هر دو بعد نظري و عملي اوست. وي ايمان را برخاسته از علم و عمل ميداند و در اين رابطه براي عمل، نقشي اصلي و نه تبعي و معدّه در نظر ميگيرد. علامه طباطبايي در عين خارج کردن عمل از حوزه تعريف ايمان با پيش کشيدن نقش گرايشات انساني در اين زمينه به نحو ظريف و دقيقي اهميت عمل در اين حوزه را نيز مشخص ميکند.
منبع:مقاله ديدگاه ملاصدرا و علامه طباطبايي در باب نفس
درباره این سایت